تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافت همانندش رامنم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کردغزل و عاطفه و روح هنرمندش رااز رقیبان کمینکرده عقب میماندهر که تبلیغ کند خوبی دلبندش رامثل آن خواب، بعید است ببیند دیگرهر که تعریف کند خواب خوشایندش رامادرم بعد تو هی حال مرا میپرسدمادرم تاب ندارد غم فرزندش راعشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به توبه تو اصرار نکرده است فرایندش راقلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشتمشکل از توست اگر پسزده پیوندش راحفظ کن این غزلم را که به زودی شایدبفرستند رفیقان به تو این بندش را:منم آن شیخ سیهروز که در آخر عمرلای موهای تو گم کرد خداوندش راکاظم بهمنی + نوشته شده در ساعت 22:23 توسط امین خان- زینب بانو | بخوانید, ...ادامه مطلب